الف- اين هم چيزي فالبداهه:

 

در ايوان منزل دوم ايستاده باشي

روبريت جنگل و تاريك

به مرگ فكر كني

مرگ چيست؟

كه هميشه به آن فكر مي‌كني

مرگ همان آبي است كه از آلتت مي‌ريزد

كيف دارد

درد دارد

افسردگي دارد.

 

و درخت عريان شده در باد

تو مي‌گويي: "عريان"

" او جان مي‌دهد در باد"

تا تو شعر بسازي در باد

شاعران چيستند؟

سيگارند

مي‌بافند

مي‌لافند

در خواب با هزار و بيست و چهار زن مي‌آميزند

و در ايوان منزل دوم دود مي‌شوند.

 

نهم آپريل دو هزار و دريوزگي

 لام- تكه نامه ۲ - به: ج.و

"... بلی آدمی آنقدر گیج می شود و شلوغ می شود و افسرده می شود و خسته می شود و مست می کند و بیمار می شود و بیکار می شود و بیکاره می شود و آنقدر کار می کند و آنقدر پول درمی آورد و آنقدر خرج می کند و آنقدر حسادت می کند و آنقدر دیگران را حسود می کند و آنقدر به ویترین ها خیره می شود و آنقدر به بدنها خیره می شود و آنقدر به آرزوهای دور و دیرش خیره می شود که خوابش می برد. و در خواب هم کابوس داشتن ها و نداشتن ها تنهایش نمی گذارد. خواب کافی نمی تواند. دو ساعت بیشتر هم می خوابد و دوش می گیرد و باز هم چشمانش پف دارد. چشمانش خسته است. چشمانش خمار است. در چشمانش همیشه یک حسرتی است..."

فبروری دو هزار و یازده

این هم یکی از نقاشی هایم: ( برای دیدن نام رویش کلیک کنید)

i love gun, mother fucker gun

م- تنها کسی که می تواند تو را به خاک سیاه بنشاند، یک دوست کاملاً مورد اعتماد است.


ذالك‌ الكتاب